English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4974 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rolling mill U ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rollman U کارگر روی ماشین غلتک داریا چرخنده
glassworks U کارخانه شیشه گری
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
plant U ماشین الات کارخانه
plants U ماشین الات کارخانه
engineering works U کارخانه ماشین سازی
plater U صفحه فلزی ساز ماشین غلتک کاغذ سازی اسب مخصوص مسابقه اسب دوانی
installing U قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
install U قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installs U قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
downtime U مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
turnery U کارخانه تراش ماشین تراش
ink bottle U شیشه مرکب شیشه جوهر
plate glass U شیشه سنگ شیشه تختهای
glassman U تاجر شیشه شیشه ساز
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
sawmill U کارخانه اره کشی ماشین اره کشی
sawmills U کارخانه اره کشی ماشین اره کشی
platen U غلتک
trundling U غلتک
calender U غلتک
rollers U غلتک
roller U غلتک
trundled U غلتک
trundle U غلتک
trundles U غلتک
rolled U غلتک
rolls U غلتک
sledges U غلتک
roll U غلتک
trundler U غلتک زن
trundl U غلتک
sledge U غلتک
roll U غلتک زدن
feed roller U غلتک پیش بر
calendering U غلتک زنی
rolled U غلتک زدن
rolls U غلتک زدن
steam roller U جاده کوب غلتک
tumbling barrel U غلتک مخصوص صیقل فلزات
to get into one's stride <idiom> U روی غلتک افتادن [اصطلاح روزمره]
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
roller bearing U یاتاقانی که میله ان باچند غلتک دیگر بگردش اید
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
go cart U چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
glass wool U پشم یا براده شیشه پشم شیشه
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
production U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
factories U کارخانه
plants U کارخانه
manufactory U کارخانه
workplace U کارخانه
workplaces U کارخانه
workhouse U کارخانه
work U کارخانه
worked U کارخانه
shop U کارخانه
shopped U کارخانه
plant U کارخانه
workhouses U کارخانه
works U کارخانه
factory-spun U نخ کارخانه ای
house work U کارخانه
shops U کارخانه
coopery U کارخانه
factory U کارخانه
glass U شیشه
water glass U اب شیشه
glass cutter U شیشه بر
bottle U شیشه
plates U شیشه
plate U شیشه
bottles U شیشه
glazier U شیشه بر
pane U شیشه
panes U شیشه
glassblower U شیشه گر
glazier U شیشه گر
glass blower U شیشه گر
ice plant U کارخانه یخ ساز
plants U نبات کارخانه
cement plant U کارخانه سیمان
chimney stalk U دودکش کارخانه
studios U کارگاه کارخانه
mill U کارخانه نورد
studio U کارگاه کارخانه
power house U کارخانه برق
shed U کارخانه سرپوشیده
shedding U کارخانه سرپوشیده
sheds U کارخانه سرپوشیده
industrialists U کارخانه دار
industrialist U کارخانه دار
mills U کارخانه نورد
installations U کارخانه نصب
installation U کارخانه نصب
plant U نبات کارخانه
spinning U کارخانه نخریسی
manufaturer U صاحب کارخانه
manufacturer U صاحب کارخانه
manufacturers U صاحب کارخانه
gasworks U کارخانه گاز
bookbindery U کارخانه صحافی
manufactoring plant U کارخانه تولیدی
car factory U کارخانه خودروسازی
cast steel plant U کارخانه فولادریزی
plant mixing U امیختن در کارخانه
plant mixing U اختلاط در کارخانه
plant construction U ساختمان کارخانه
pilot plant U کارخانه نمونه
lock out U تعطیل کارخانه
packingplant U کارخانه کنسروسازی
packinghouse U کارخانه کنسروسازی
out <adv.> U بیرون از کارخانه
generating station U کارخانه برق
breweries U کارخانه ابجوسازی
cotton mill U کارخانه نخ ریسی
spinning factory U کارخانه نخ ریسی
power station U کارخانه برق
generating plant U کارخانه برق
brewery U کارخانه ابجوسازی
He is running ( runs ) the factory . U او کارخانه را می گرداند
fulling mill U کارخانه قصاری
siren U سوت کارخانه
sirens U سوت کارخانه
cut back U تعطیل کارخانه
gas works U کارخانه گاز
manufacturing U کارخانه دار
power stations U کارخانه برق
factory chimney U دودکش کارخانه
copper smelting plant U کارخانه ذوب مس
works superintendent U مدیر کارخانه
sirenic U سوت کارخانه
ex factory U تحویل در کارخانه
ex mill U تحویل در کارخانه
smeltery U کارخانه گدازگری
electric plant U کارخانه برق
cotton factory U کارخانه نخ ریسی
smelting plant U کارخانه ذوب
works inspector U بازرس کارخانه
case bottle U شیشه چارپهلو
glass U شیشه الات
frosted glass U شیشه کدر
focusing screen U شیشه مات
lead work U شیشه اندازی
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
panes U جام شیشه
pane U جام شیشه
pane U قاب شیشه
foamglass U شیشه اسفنجی
foamglass U شیشه کفی
fiberglass U پشم شیشه
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
bottle brush U شیشه پاک کن
panes U قاب شیشه
frosted glass U شیشه مات
liquid glass U شیشه مایع
glaziery U شیشه بری
case-bottle U شیشه چارپر
glassworker U شیشه ساز
glasswork U شیشه سازی
glasswool U پشم شیشه
glass ware U فروف شیشه
glass wool U پشم شیشه
glassman U شیشه فروشی
granulated glass U شیشه اج دار
hard glass U شیشه سخت
lime glass U شیشه اهکی
cast glass U شیشه ریخته گی
lead glass U شیشه سربی
glass cloth U شیشه پاک کن
crown glass U شیشه گردیاچرخی
Pyrex U شیشه پیرکس
glass blowing U شیشه گری
glass rebate U دوراهه شیشه
glass fibers U الیاف شیشه
hyaline U شیشه مانند
Recent search history Forum search
1pedal pamping
1کنایه از چیست
1معنی roll over مثل جمله the car roll over and over
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1اب جمع شده در ماشین لبآسشوئی را چه می گویند
1Oem
0lower pair
1‌‌زوار دور شیشه پنجره‌ ‌]
0آچارکشی به انگلیسی چی میشه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com